کمی مطالعه خواندنی ها
 
هنرمندان غیرنفتی نفت (http://vrgl.ir/X3Uwh)
(به بهانه خداحافظی نجف دریابندری)
امیر ناظمی

⭕️ غول‌ها در سرزمین نفتی
نجف دریابندری از مدرسه‌اش که فرار کرد، یک راست رفت شرکت نفت. آن روزهای ایران، نفت جریان خون کشور بود. آن‌جا بود که مدام از واحدی به واحدی منتقل شد، از کارگزینی و کشتیرانی و .. نهایت کشتی‌اش در بخش انتشارات این شرکت آرام گرفت؛ بوی سرب با روح‌اش سازگار درآمد.

آن‌جا ترجمه می‌کرد، خبر تولید می‌کرد و البته به روایت ابراهیم گلستان که آن روزها مدیر روابط عمومی شرکت نفت بود گاه زیرنویس فیلم‌های انگلیسی هم تهیه می‌کرد.

البته آن روزها ابراهیم گلستان هنوز پدرخوانده روشنفکری و ادبیات و هنر نشده بود، اما آن‌قدری شناخته شده بود که شبکه‌ای از بزرگان را بسازد. او بود که کتاب‌های همینگوی و فاکنر را به نجف داد، و نجف سال‌ها بعد شد میراث زنده ایران تا امروز که شده است شادروان.

در آن روزها اما بسیاری از بزرگان دیگر نیز در شرکت نفت مشغول بودند: صادق چوبک، اسماعیل فصیح و عزت‌الله فولادوند. این‌ها به غیر از افرادی است که با شرکت نفت پروژه‌ای کار می‌کردند مانند فروغ فرخزاد!

شاید برای ما با عینک امروزمان عجیب باشد: ادبیات ایران کجا و شرکت نفت کجا! و دقیقا مشکل امروز ما همین‌جاست؛ جایی که دیوارهای روشنفکری و صنعت چنان از هم دور شده‌اند که حضور یکی از روشنفکران در صنعت، وهن جامعه روشنفکری است و حضور صنعت در ادبیات و هنر، پول دور ریختن!

ادبیات ایران تنها از نفت ننوشیده است، بلکه بسیاری از صنایع ایران زمانی تصویر و هویت‌شان را با کمک هنرمندان و ادیبان ساختند. آن‌ها هم از صنایع بهره داشتند، بسیار کم، اما همان اندک هزینه، همان زیر یک درصد هزینه‌ای که برای انتشارات و رفاهیات کارمندان می‌شد (در قالب باشگاه) ثمره‌اش شد بزرگان ادبیات!

پول نفت اینجا برکت داشت، چون ادبیات و هنر بیش از پول نیاز به شبکه‌سازی و پیوندها دارد. نفت تنها تسهیل‌گر دیدار گلستان‌ها و دریابندری‌ها شد، وقتی یکی به دیگری کتاب درست را معرفی می‌کند و آن دیگری در ساعات فراغت کاری‌اش اولین ترجمه همینگوی را کار می‌کند! هرچند سال‌ها این دو بزرگ با هم آشتی نداشته باشند.

⭕️ سرریز اقتصاد
صنعتی‌شدن یک اتفاق اقتصادی نبوده است و بیشتر تغییر نحوه زندگی بوده است. اقتصاد، فناوری و صنعت همواره شکل‌دهنده به فرهنگ بوده‌اند. این جمله ما را یاد کتاب‌هایی مانند «تکنوپولی» می‌اندازد که در آن «فناوری بر فرهنگ غلبه یافته است» و این فناوری است که فرهنگ امروز ما را می‌سازد.

اما سرریز (Spillover) اقتصاد و صنعت، یعنی همین فضاسازی برای بروز فرهنگ و هنر به پشتیبانی و حتی بهره‌برداری اقتصاد و بنگاه‌ها. شرکت نفتی که در هیات مدیره آن روزهایش بزرگ‌مردی مانند محمدعلی موحد را پذیرا است، پس عجیب هم نیست که می‌شود مرکز استعدادپروری، آن هم در فرهنگ و ادبیات!

جدایی راه حوزه کسب‌وکار و حوزه فرهنگ؛ بازی باخت-باخت است. اگر امروز کمتر شرکت‌هایی با هویت می‌شناسیم که وقتی برندشان را در ذهن می‌آوریم گره بخورد با یک حس دوستی، افتخار یا اعتماد، یک دلیل‌اش همین دیوارهای بلند صنعت و روشنفکری است. حالا روشنفکری ما می‌تازد به صنعت افسارگسیخته و صنعت ما می‌ترسد از روشنفکرها.

⭕️ خلق چشم‌انداز مشترک
تا همین چند سال پیش واژه «مسوولیت اجتماعی شرکتی» (CSR) پیونددهنده میان جوامع محلی و کسب‌وکارها بود؛ اما امروز واژه «خلق چشم‌انداز مشترک» (CSV) جانشین پررنگ‌تر آن شده است. جایی که شرکت‌ها فراتر از مسوولیت می‌توانند بازی‌های برد-برد بسازند و چشم‌اندازهای مشترک خلق کنند.

سهم اندک هزینه‌های انتشارات و روابط عمومی شرکت نفت امروز و شرکت نفت دهه ۳۰ و ۴۰ تفاوتی نکرده است؛ اگر آن روزها خانه بزرگان روشنفکری بود و امروز نیست؛ دلیل‌اش بودجه نیست؛ دلیل این تفاوت بهره‌وری که روزی از آن پول اندک بزرگ‌مردان و بزرگ‌زنانی فرصت رشد یافتند و امروز کمتر چنین است؛ فقدان نگاه‌های آشتی‌جویی فرهنگ و اقتصاد است.

شاید اگر محمدعلی موحدها بر صندلی‌های مدیریت و هیات مدیره شرکت‌های بزرگ بودند، همان سهم کم درست تخصیص داده می‌شد. شاید اگر قواعد به‌کارگیری نیروها تغییر می‌کرد، اگر فرهنگ جایی در میان راهبردهای شرکت‌های بزرگ ایران بود، ما بیشتر و بیشتر نجف دریابندری‌ها داشتیم.

فکر کنیم به هوشنگ ابتهاج وقتی شرکت سیمان بود یا به سیاوش کسرایی وقتی وزارت مسکن بود و مدیر روابط عمومی صنایع بهشهر شد، به حلقه کانون پرورش فکری کنیم وقتی احمدرضا احمدی، کیارستمی و ... در آن مشغول به کار هستند؛ و بعد فکر کنید به انبوه ردیف‌های بودجه فرهنگی در کشور یا به هزینه‌های تبلیغاتی بنگاه‌های بزرگ که اغلب نه تجربه می‌آفرینند و نه خاطره‌ای، تنها بیلبوردی می‌شوند که نه کسی یادش می‌آید و نه کسی وفادار برندش!
   ***  
چگونه مقامات و مدیران را سر کار بگذاریم؟ (http://vrgl.ir/7UDXe)
(قسمت دوم: اسلایدهای سرِ کاری)

محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی


اغلب مقامات و مدیران جلسه دوست دارند، گونه جلسه‌گریز آن‌ها کمتر رؤیت شده است. جلسه را از آن جهت دوست دارند که نظام اداری ظرفیت کارشناسی و رویه‌های مولّد مسئولیت‌پذیری ندارد و مدیران پایین‌دست اغلب تصمیم نمی‌گیرند و تصمیم‌سازی نمی‌کنند، و تصمیم‌گیری به عهده مقامات و مدیران ارشد گذاشته می‌شود. آن‌ها هم اغلب برای شناخت وضعیت و تقسیم کردن بار مسئولیت تصمیم بر شانه‌های تعدادی زیادتر، ترجیح می‌دهند جلسه تشکیل دهند.

اغلب تعدادی «جلّاس گردگو» یعنی کسانی که بسیار جلسه می‌روند و آن‌قدر بی‌خاصیت و گرد حرف می‌زنند که هیچ خطری متوجه‌شان نشود، در جلسه حاضر می‌شوند. اسلاید خوراک همیشگی این گونه جلسات است. شما اغلب احتیاج دارید اسلایدهایی ارائه کنید که نشان دهد کار کرده‌اید، اما دست آخر گرهی هم از کار باز نکنند. اسلایدی که منجر به تصمیم شود، مسئولیت دارد و دردسر درست می‌کند. شما می‌توانید برای ارائه اسلایدها راهبرد زیر را اجرا کنید.

1  حداقل دو برابر تعداد دقایق زمان جلسه اسلاید تهیه کنید. برای جلسه‌ای یک ساعتی، ۱۰۰ تا ۱۲۰ اسلاید آماده کنید.

2  اسلایدها را شلوغ تهیه کنید. انبوهی از اعداد و ارقام، متن، شکل و نمودار را داخل هر اسلاید بچپانید.

3  ده بیست اسلاید اول را به کلیات، مقدمه و تاریخچه اختصاص دهید.

4  در هر اسلاید یک نکته مبهم و مناقشه‌برانگیز که وقت جلسه را بگیرد قرار دهید.

5  هنگام ارائه اسلایدها، آن‌ها را روی پرده نمایش داده و سرتان را زیر بیندازید و عیناً از روی هر اسلاید بخوانید. اگر پرسیدند این اسلاید چه چیزی را نشان می‌دهد، دوباره همان مطالب را این بار با طول و تفصیل بیشتر ارائه کنید.

6  اسلایدها را رفت و برگشتی طراحی کنید، به گونه‌ای که دائم لازم باشد به اسلایدهای قبلی برگردید و دائم روی اسلایدها پیشروی و پسروی کنید.

7  متن و جدول اسلایدها را به رنگ‌های مختلف آرایش کنید تا مخاطب محو تماشا شده و سرگیجه بگیرد.

8  اگر اعتراض شد که چرا به اصل حرف و اسلایدهای اصلی نمی‌رسید، بگویید لازم است تاریخچه بحث برای همه روشن شود.

این هشت راهبرد را که به‌کار بگیرید، به احتمال قوی هیچ وقت هیچ جلسه‌ای به انتهای اسلایدهای شما نمی‌رسد. هر بار وارد می‌شوید و اسلایدها را از نو ارائه می‌دهید. همیشه اسلایدها نیمه‌کاره می‌مانند و مقام و مدیر مجبور است خودش تصمیم بگیرد، مسئولیت بپذیرد و شما کارتان را درست انجام داده‌اید.


⭕️ اگر مقام یا مدیر هستید
سر کار نروید، هیچ موضوع مهمی نیست که نشود در حداکثر ۶ تا ۱۰ اسلاید خوب طراحی‌شده ارائه کرد.

پیش از ارائه اسلایدها، گزارش مکتوبی را که اسلایدها از آن استخراج شده‌اند تحویل بگیرید. اجازه ندهید اسلایدی ارائه شود که مبتنی بر گزارش مکتوب نباشد. بدترین گزارش، همان نسخه چاپ شده اسلایدهاست. کلاه سرتان نرود.

اگر کارشناسان و مدیران شما ده‌ها اسلاید به جلسه آورده‌اند، همه‌شان را به انضمام اسلایدها از جلسه بیرون کنید، آمده‌اند شما را سر کار بگذارند.

کارشناس یا مدیری که اسلایدهایش پر از اعداد و ارقام و متن است، بالاخص اعداد و ارقامی که به هیچ کاری نمی‌آیند، توبیخ کنید، اصلاً با کفش بزنید.

تهیه‌کننده هر مجموعه اسلایدی را که حاوی اطلاعات منجر به تصمیم نیست، توبیخ کنید، او را هم با کفش بزنید.

ارائه‌دهنده‌ای را که سرش را زیر می‌اندازد و در حالی که خودتان سواد دارید تا از روی اسلایدها بخوانید، از روی متن اسلایدها می‌خواند و حضورش هیچ ارزش افزوده‌ای ندارد، بیرون کنید و دیگر به هیچ جلسه‌ای راه ندهید.

اگر اسلایدهای تکراری با رنگ و لعاب متفاوت را هر بار در جلسات می‌بینید، تردید نکنید که تهیه‌کننده را توبیخ کنید.

⭕️ سخن آخر
ارائه اسلاید باید ابزاری برای نمایش بهتر، صراحت بیشتر و استفاده مناسب از ابزارهای تصویری به منظور ارائه اطلاعات خلاصه و دقیق، اجماع‌سازی و نزدیک‌تر کردن مدیر به حذف برخی گزینه‌های سیاستی و اخذ تصمیم درست باشد. اگر بعد از مشاهده شماری اسلاید، گیج‌تر و گنگ‌تر از گذشته شده‌اید، بدانید  دزدان_زمان وقت شما را دزدیده‌اند و سر کارتان گذاشته‌اند.

کارشناس و مدیری که نتواند اسلاید خوب تهیه کند، شایسته جایگاهش نیست، و مدیر و مقامی که اجازه دهد اسلایدهای بد ارائه شوند ...

 @fazeli_mohammad

 
نام:*
ایمیل:


جستجو در سایت
استارت آپ ها

ایده ها برای استارت آپ موجب رونق کسب و کارهای اینترنتی

آینده / استارت آپ

استارت‌آپ‌ها ادبیات بازار سرمایه را بلدند؟

استارت آپ

صدور تاییدیه دانش بنیانی شتابدهنده صدر فردا

اخبار / استارت آپ

اپلیکیشن شارژاپ

گوناگون / استارت آپ / رپرتاژ آگهی / بازتاب

جذاب‌ترین ایده‌های B2B در سال 2020

استارت آپ

۱۰ استارتاپ که بدون سرمایه به سوددهی رسیدند

استارت آپ

ایده ها و پیشنهاد برای استارت آپ در سال جدید

راهکارها و ترفند ها / استارت آپ

استارت‌آپ ایرانی؛ مرجع اول زنان افغان

استارت آپ

شروع یک کسب و کار نوپا پلتفرمی

استارت آپ

برنامه شبکه اجتماعی تیندر

گوناگون / معرفی وب سایت / استارت آپ

10 استارت آپ برتر تاکسیرانی جهان

استارت آپ

پخت پیتزاهای هیجان انگیز با هوش مصنوعی

آینده / استارت آپ

ایده‌ های استارتاپی فراموش شده‌

دورنما / بازار / استارت آپ

اپل، استارتاپ فناوری خودران Drive.ai را تصاحب کرد

استارت آپ

بررسی مهمترین چالش‌های تیم‌های استارتاپی

استارت آپ

نگرانی کاربران از هزینه تعمیر و تامین قطعات

گفت و گو / بازار / استارت آپ

مصاحبه با مدیرعامل و بنیان‌گذار استارتاپ Moz

گفت و گو / استارت آپ

آشنایی با استارت آپ های حوزه مدیریت آب

استارت آپ

راه اندازی ۷۰ استارت آپ توسط نخبگان ایرانی

استارت آپ

معرفی هشت استارت‌آپ‌ موفق ایرانی در حوزه فینتک

استارت آپ

اولین مرورگر شرعی دنیا

استارت آپ

از صفر تا پیست

استارت آپ

معرفی برترین استارتاپ‌های CES 2019

اخبار / استارت آپ

تبلیغات
درباره ما

مجله اینترنتی دیپروتد نشریه مجازی بر بستر اینترنت به مسائل آموزشی و مقالات پیرامون کسب وکار های نوپا یا استارت آپ ها و سبک زندگی است فعالیت و محتوای مطالب ارائه شده در سایت همه بیشتر در حوزه مدیریت، کارآفرینی ، روانشناسی ،اقتصادی و فناوری اطلاعات است نام اصلی دیپروتد "ریشه های عمیق " با مجوز رسمی از هیات نظارت برمطبوعات مشغول به فعالیت است

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید