خوانش و شرح شاهنامه
 
سلسله جلسات"خوانش و شرح شاهنامه" توسط علیرضا رجبعلیزاده کاشانی جمعه ها از ساعت مجموعه ساربوک کاشان
 
پس از آنکه سیاوخش از شبستان پدر دیدن میکند به نزد پدر رفته به او میگوید:
سیاوش به پیش پدر شد بگفت
که دیدم به پرده سرای نهفت
همه نیکویی در جهان بهر توست
ز یزدان بهانه نبایدت جست
مصراع دوم این قسمت از داستان در بسیاری از نسخ موجود ناقص است چون معلوم نیست که سیاوخش در پرده سرای نهفت چه دیده است .در بعضی از نسخ و در شاهنامه های چاپی برای رفع این نقص تغییراتی داده اند. در نسخه به به صورت " که بودم به پرده سرای نهفت" و در نسخه ای دیگر " که دیدم به پرده سرای از نهفت" و در چاپ بروخیم بیت " که دیدیم پرده سرای و نهفت" و در چاپ مول بیت " که رفتم به پرده سرای نهفت" ثبت شده است.اما نسخه برلین نه تنها این نقص را رفع میکند بلکه سخنی است استوارتر و با بیت بعدی هم مناسبتر: " که اینت خجسته سرای نهفت"...
س
ن
نوخسروانی ها
بیدادگر بنایِ چه باغی ست با دلت؟
کز خاکِ خیره اش به قتالم یکی یکی
بَر میشوند دار درختانِ مَزدکی ...

علیرضا رجبعلیزاده کاشانی نوخسروانی ها
گشتاسپ در خطابه ای که به مناسبت بر تخت نشستن خود ایراد میکند از جمله می گوید:
سوی راه یزدان بیازیم چنگ
بر آزاده گیتی نداریم تنگ
برطبق مصراع اول ظاهرا معلوم میشود که گشتاسپ مثل حیوانات می باید با چهاردست و پا راه میرفته باشد. "سوی راهی چنگ یازیدن" عبارت درستی نیست.درنسخه و ضبط " راه ورزان" دارد و ترجمه بنداری( ج یکم ص ) از این مصراع" ولا امد الذی الی سالکی طرق الانقیاد" نشان میدهد که در نسخه اساس او نیز ضبط "راه ورزان" داشته است و گویا از این کلمه معنی درویش و صوفی گرفته اند.در نسخه نیز ضبط های " راه یزدان" و " راه وردان" به نظر تصحیفی از همین " راه ورزان" باید بوده باشد.اما بنابر ضبط نسخه برلین " سوی رادمردان نیازیم چنگ" میتوان گفت ضبط های " راه ورزان" و "راه یزدان" و "راه وردان" هرسه تصحیف " رادمردان" است و با این ضبط اخیر ارتباط میان دو مصراع بهتر برقرار میشود:
سوی رادمردان نیازیم چنگ
بر آزاده گیتی نداریم تنگ
س
 
ن
نوخسروانی ها
قلم اگر نه بگریانم از تو؛ پس چه کنم؟
که "مرگ" را جگرآورتر از تو مادر توست
که با هزار زبان ؛ " درد" در برابر توست

علیرضا رجبعلیزاده کاشانی نوخسروانی ها
 
 
شاهنامه و شعر زمان فردوسی پروفسور خدایی شریف زاده انتشارات به نشر
 
 
حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر بزرگ حماسه‌سرای ایران، افزون بر شاعری دانشمندی است بزرگ که مثل بقیه بزرگان علم و ادب فارسی، به کلیه دانش زمان خود تسلط داشته است و فردی بوده است با دانشی والا از حکمت و فلسفه، تاریخ و اسطوره، پزشکی و از همه مهم‌تر ستاره‌شناسی و گاهشماری؛ به همین جهت نیز نامش را از همان ابتدا با عنوان حکیم یاد کرده‌اند، همان‌گونه که از بزرگانی چون سنائی‌غزنوی، عمرخیام نیشابوری و ابوعلی سینا ، همه جا با عنوان حکیم نام برده‌اند.
فزون بر این در صورت محاسبه و تطبیق تقویم‌ها با کمال شگفتی متوجه خواهیم شد که در این سال یعنی سال هجری‌شمسی (مطابق هجری‌قمری) روز اول بهمن‌ماه در هر دو گاهشمار هجری‌شمسی (خورشیدی اعتدالی) و یزدگردی، دقیقاً با هم تقارن داشته است یعنی در این سال هجری‌شمسی مطابق بوده است با یزدگردی و روزش هم جمعه بوده است. به عبارت دیگر درست در سال هجری‌شمسی و یزدگردی است که با گذشت سال از آغاز گاهشماری یزدگردی، از مجموع کسری‌‌های سال روز در هر سال در کل روز پدید آمده و موجب شده است که دو تاریخ دقیقاً با هم مطابقت پیدا بکنند یعنی نوروز اعتدالی سال هجری‌شمسی دقیقاً مطابق باشد با نوروز یزدگردی سال یزدگردی، که در صورت محاسبه داریم: ( × )= ×

بنابراین در این سال روز اول بهمن‌ماه خورشیدی اعتدالی (هجری‌شمسی) نیز مطابق خواهد بود اول بهمن‌ماه یزدگردی و نیز شب یلدا یا روز سی‌ام آذرماه یزدگردی باز در همان سال مطابق خواهد بود با سی‌ام آذرماه هجری‌شمسی و خواهیم داشت:
روز جمعه هجری‌شمسی مطابق است با یزدگردی، مطابق با هجری‌قمری و مطابق با میلادی ژولین وبرلبربا میلادی(گریگوری)و نیز مطابق با اسکندری که در صورت برگشت به گذشته و از طریق محاسبه و تطبیق قهقرایی تقویم‌ها در سال هجری‌قمری (مطابق هجری‌شمسی) خواهیم داشت:

روز جمعه هجری‌شمسی مطابق است با یزدگردی مطابق با هجری‌قمری و مطابق با میلادی ژولین وبرابر با میلادی(گریگوری)و نیز مطابق با اسکندری.
به‌طوری که ملاحظه می‌شود اول بهمن‌ماه هجری‌شمسی که در این سال مطابق با اول بهمن‌ماه یزدگردی است و علامت روز آن هم جمعه است، در صورت بازگشت به سال هجری‌قمری ( هـ .ش و یزدگردی) به خاطر متغیر بودن تقویم یزدگردی این دو تاریخ با هم روز اختلاف پیدا می‌کنند یعنی روز اول بهمن‌ماه هجری‌شمسی مطابق می‌شود با شانزدهم دی‌ماه یزدگردی – گرچه علامت روز هر دو همان روز جمعه است – و از نظر تطبیق روزهای سال قمری نیز هجری‌قمری به هجری‌قمری تغییر می‌کند. ولی پانزدهم ژانویه تقویم ژولین در هر دو مورد یکسان باقی می‌ماند و این به دلیل ثابت بودن زمان در دو تقویم هجری‌شمسی و میلادی است که هر دو سال خورشیدی اعتدالی هستند، که در صورت تطبیق با گاهشمار میلادی امروزی یعنی تقویم گریگوری این پانزدهم ژانویه به بیستم ژانویه تبدیل خواهد شد.بدین‌ترتیب به‌طوری که ملاحظه می‌شود حکیم ابوالقاسم فردوسی در این دو بیت یعنی: شب اورمزد آمد از ماه دی
زگفتن بیاسای و بردار می»

و چو آدینه هر مزد بهمن بود
برین کار فرخ‌نشیمن بود»
س
 
 
و تاکید بر پایان سالگی خود یعنی: چو شصت‌وسه سالم شد و گوش کر
زگیتی چرا جویم آیین وفر»

پرده از راز بزرگی برداشته و به بهانه یاد روز تولد خود، به یک تقارن شگفت تاریخی اشاره می‌کند. به‌ویژه آنکه ذکر روز جمعه (آدینه) در کنار اول بهمن‌ماه چو آدینه هزمرد بهمن بود نشان می‌دهد که شاعر علاوه بر روز دقیق تولد، از جمعه بودن آن نیز آگاه بوده است، یعنی جمعه اول بهمن‌ماه هجری‌شمسی مطابق با هجری‌قمری. و شگفت‌تر آنکه این روز جمعه اول بهمن‌ماه در سال هجری‌شمسی دوباره در اول بهمن‌ماه سال هجری‌شمسی (بعد از سال تمام) دوباره تکرار می‌شود، یعنی روز اول بهمن‌ماه سال هجری‌شمسی (مطابق با اول بهمن‌ماه یزدگردی) باز مصادف با جمعه بوده است. که در صورت محاسبه و تطبیق تاریخ‌ها به روشنی این موضوع ثابت خواهد شد و حکیم ابوالقاسم فردوسی حتماً در موقع سرودن این بیت بدان توجه داشته است. چرا که حتی با یک سال جابه‌جایی چه در سال تولد شاعر یعنی هـ .ش و چه در سال مقارن با پایان سالگی شاعر یعنی هـ .ش، علامت روز یعنی این روز جمعه به هم می‌‌خورد. یادآور می‌شود، که اول بهمن‌ماهی که مقارن با روز جمعه هم باشد در تقویم هجری‌شمسی درست سال بعد از هـ .ش یعنی در سال هجری‌شمسی و نیز سال پیش از آن یعنی در سال هجری‌شمسی عملی است و در صورت اصل قرار دادن تاریخ یزدگردی باز این جمعه اول بهمن‌ماه یزدگردی درست سال بعد یعنی در سال یزدگردی و یا سال پیش از آن یعنی در اول بهمن‌ماه یزدگردی مطابق با روز جمعه خواهد بود.
بدین‌ترتیب به‌طوری که ملاحظه می‌شود روز تولد دقیق حکیم ابوالقاسم فردوسی روز اول بهمن‌ماه است که در صورت تطبیق با تقویم رسمی جاری کشور تنها یک روز اختلاف خواهد داشت. برای اینکه در گذشته و در زمان حکیم توس و تا سال هجری‌شمسی در محاسبه همه ماه‌های سال خورشیدی را روزه محاسبه می‌کردند و روز بقیه را با عنوان پنجه دزدیده به آخر آبان‌ماه (ماه هشتم سال) اضافه می‌کردند، در نتیجه روز اول بهمن سیصدوششمین روز سال بود، که در تقویم هجری‌شمسی امروزی (تقویم رسمی کشور) که از سال به تصویب مجلس رسیده و به مرحله اجرا درآمده است، سیصدوششمین روز سال خورشیدی روز آخر دی‌ماه یا سی‌ام دی‌ماه است. بنابراین در صورت حفظ سنت پیشینیان روز اول بهمن‌ماه را به جای تبدیل به تقویم امروزی به راحتی می‌توان به عنوان یک روز سنتی به عنوان روز تولد حکیم ابوالقاسم فردوسی، این شاعر بزرگ حماسه سرای ایران بشمار آورد.
. هم چنین براساس نوشته محققان و فردوسی‌شناسان پایان کار ویرایش اول شاهنامه در سال هجری قمری و ویرایش نهایی آن همان سال هجری قمری است، ولی درباره روز و ماه پایان کار شاهنامه خود فردوسی بصراحت در پایان کتاب آن را اسفند اعلام کرده است، اما بین محققان درباره سالی که ( اسفند) شاهنامه به پایان رسیده است، اختلاف‌نظر وجود دارد. روزی که بصراحت متن شاهنامه، روز پایان داستان یزدگرد یا کل شاهنامه است، آن هم در سالی که مصادف با سالگی شاعر است. یعنی سال هجری قمری و این موضوع در بیت‌های زیر از بیت‌های پایانی شاهنامه به روشنی بیان شده است:

چو سال اندر آمد به هفتاد و یک
همی زیر شعر اندر آمد فلک
سی و پنج سال از سرای سپنج‌
بسی رنج بردم به امید گنج‌
سر آمد کنون قصه یزدگرد
به ماه سپندارمذ روز ارد
ز هجرت شده پنج، هشتاد بار
که گفتم من این نامه شهریار

با توجه به این که حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال هجری قمری دیده به جهان گشوده است، با گذشت سال از این تاریخ، دقیقا به سال هجری قمری می‌رسیم که خود شاعر در بیت‌های بالا به آن اشاره کرده (ز هجرت شده پنج هشتاد بار)‌ آن هم در اسفند ماهی که مطابق با سال هجری قمری بوده است، یعنی مطابق با سال یزدگردی و هجری شمسی.
حال چه این بیست و پنجم اسفند را در تقویم یزدگردی بگیریم، چه در تقویم خورشیدی اعتدالی (هجری شمسی زراعی دهقانی)‌ فرقی نمی‌کند؛ چراکه در این سال اختلاف تقویم یزدگردی با تقویم اعتدالی تنها یک روز است و در صورت محاسبه و تطبیق تقویم‌ها خواهیم داشت:

چهارشنبه یزدگردی = هجری شمسی = هجری قمری

و

پنجشنبه هجری شمسی = یزدگردی = هجری قمری‌
به این ترتیب تاریخ پایان شاهنامه دقیق و روشن در خود متن شاهنامه آمده است، یعنی اسفند سال خورشیدی مطابق با سال هجری قمری.
و اما آنچه برای محققان و فردوسی‌پژوهان مشکل‌سازاست تاریخی است که در بیت آغازین داستان یزدگرد سوم آمده است:

چو بگذشت او شاه شد یزدگرد
به ماه سپندار مذ روز ارد
س
 
 
که باز اشاره به اسفند است که با اسناد و مدارک تاریخی درباره تاجگذاری یزدگرد سوم در نوروز یزدگردی سال مطابق با سال یازدهم هجری قمری همخوانی ندارد و گروهی آن را صرفا یک تعبیر شاعرانه پنداشته‌اند که در آن روز ارد (بیست و پنجم ماه)‌ صرفا به خاطر هم‌قافیه بودن با کلمه یزدگرد در مصراع اول بیت آمده است؛
ولی گروهی دیگر آن را اشاره به تاریخی خاص پنداشته‌اند، اما نتوانسته‌اند بگویند که منظور شاعر از این تاریخ چیست و چگونه است که شاعر به جای روز اول فروردین (نوروز یزدگردی)‌ از اسفند سخن می‌گوید و اختلاف این روز در کجاست.
واقعیت این است که آمدن کلمه ارد یا روز ارد از ماه سپندارمذ در این بیت نه اتفاقی است و نه تعبیری است شاعرانه، بلکه دقیقا اشاره به یک واقعه تاریخی خاص دارد، وگرنه حکیم ابوالقاسم فردوسی که کل سرگذشت و تاریخ گذشته ایران پیش از اسلام را مطالعه کرده است بهتر از هرکس می‌داند روز آغاز پادشاهی یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی روز نوروز یزدگردی یعنی اول فروردین سال یزدگردی مطابق با سال یازدهم هجری است و اگر می‌خواست، می‌توانست براحتی همین تاریخ را در شعرش بیاورد مثلا بگوید، به هرمزد روز از مه فرودین.
یا بگوید سر سال نو هرمز فرودین یعنی همان‌طور که در داستان جمشید و جشن نوروز باستانی گفته است:

سر سال نو، هر مز فرودین‌
بر آسوده از رنج تن، دل زکین‌
ولی هدف شاعر از آوردن روز ارد از ماه سپندارمذ یا بیست و پنجم اسفندماه چیز دیگری است و به نوعی اشاره به تاریخ خاص و حادثه‌ای ویژه است که در این روز اتفاق افتاده است و در حقیقت در این بیت شاعر به گونه‌ای کدگذاری کرده است و با آوردن اسفند به جای اول فروردین به طور رمزی اشاره به حادثه‌ای خاص دارد که برای پی بردن به آن باید از تقویم و نحوه تقویم‌نگاری در دوره حکیم ابوالقاسم فردوسی و تقویم یزدگردی یا تقویم خورشیدی ناقص رایج در ایران اطلاع کافی داشت.
تقویمی که از زمان تاجگذاری یزگرد سوم در نوروز سال مطابق با یازدهم هجری آغاز می‌شود و طول هر سال آن روز تمام است، یعنی به اندازه ساعت و دقیقه و ثانیه کمتر از طول متوسط سال خورشیدی اعتدالی و به خاطر همین کسری سال است که حدود هر سال یک بار این تقویم نسبت به تقویم اعتدالی یک روز جلو می‌افتد و حاصل چنین عملی است که در نتیجه در دوره‌‌ای از تاریخ اختلاف بین تقویم یزگردی با تقویم خورشیدی اعتدالی (هجری شمسی)‌ به ‌‌روز می‌رسد، یعنی همان‌طور که در فرض ما در کدگذاری موردنظر فردوسی اتفاق افتاده است که در آن اسفند در تقویمی مطابق با اول فروردین در تقویم دیگری بوده است، که این اتفاق خود به دو گونه ممکن و عملی است.
اول: اسفند در تقویم خورشیدی اعتدالی مطابق با نوروز یا اول فروردین در تقویم یزدگردی باشد
دوم: اسفند در تقویم یزدگردی مطابق با نوروز یا اول فروردین در تقویم خورشیدی اعتدالی باشد.
ولی رسیدن به این که این اتفاق کی افتاده است، کاری است مشکل و زمان‌بر که نیاز به محاسبات طولانی و آزمایش و خطای فراوان دارد، با وجود این پس از محاسبات متعدد و تطبیق دو تقویم یزدگردی و خورشیدی اعتدالی، و مقایسه آن دو با هم و با در نظر گرفتن زمان سرایش شاهنامه فردوسی به دو تاریخ می‌رسیم که اولی عبارت است از تاریخ یزدگردی مطابق با سال هجری شمسی (خورشیدی اعتدالی)‌ که مطابق با سال هجری قمری است، و در این تاریخ است که داریم:
دوشنبه یزدگردی = هجری شمسی= هجری قمری.
که با توجه به تاریخ پایان شاهنامه در سال هجری قمری و درگذشت حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال هجری قمری این تاریخ نمی‌تواند مورد استناد فردوسی باشد. پس به تاریخ دوم می‌رسیم که در آن روز اسفند یزدگردی مطابق با نوروز خورشیدی اعتدالی بوده است که در صورت محاسبه و تطبیق تاریخ‌ها خواهیم دید که این اتفاق در یزدگردی مطابق با هجری شمسی و مطابق با هجری قمری رخ داده است که داریم:
جمعه یزدگردی = هجری شمسی = هجری قمری
حال با توجه به این که خود حکیم ابوالقاسم فردوسی در پایان شاهنامه آغاز اندیشه پرداختن به شاهنامه (تاریخ شاهان)‌ را در سال هجری قمری بیان کرده است،‌ می‌بینیم که محاسبه بالا با این تاریخ کاملا همخوانی دارد، یعنی آنجا که حکیم طوس می‌گوید:

چو بگذشت سال از برم شصت و پنج‌
فزون کردم اندیشه درد و رنج‌
به تاریخ شاهان نیاز آمدم‌
به پیش اختر دیرساز آمدم‌
س
 
 
به این ترتیب معلوم می‌شودحکیم طوس در سال هجری قمری به فکر سرودن شاهنامه افتاده است و سرانجام در سال هجری قمری دست به این کار زده است و به همین دلیل نیز تاریخ سرایش شاهنامه را این بار به صورت رمزی و کدگذاری شده با تاریخ ‌اسفند در آغاز داستان یزگرد آورده است که هم اشاره به آغاز پادشاهی یزدگرد سوم است و هم اشاره به آغاز کار سرودن شاهنامه که پس از گذشت سال کار بالاخره در سال هجری قمری آن را به پایان می‌برد و باز هم در روز اسفند و می‌گوید:

سرآمد کنون قصه یزدگرد
به ماه سپندارمذ روز ارد
زهجرت شده پنج هشتاد بار
که گفتم من این نامه شهریار

و این همان سالی است که در صورت محاسبه خودسال هجری قمری تا سال هجری قمری به دست می‌آید و با گفته خود فردوسی که می‌گوید:

چو سال اندر آمد به هفتاد و یک‌
همی زیر شعر اندر آمد فلک‌
سی و پنج سال از سرای سپنج‌
بسی رنج بردم به امید گنج‌
مطابقت دارد ، یعنی همان سالگی که صاحب‌نظران و فردوسی‌پژوهان با کسر آن از سال هجری قمری که سال پایان شاهنامه است به سال هجری قمری رسیده‌اند و آن را به عنوان سال تولد فردوسی اعلام کرده‌اند ( = )‌ و نیز با توجه به همین سال بالا و باز همان سال هجری قمری است که آغاز شاهنامه را در سال هجری قمری اعلام کرده‌اند ( = )‌ که با تاریخ رمزی ذکر شده در آغاز داستان یزدگرد یعنی:
چو بگذشت او شاه شد یزدگرد
به ماه سپندارمذ روز ارد
دقیقا همخوانی دارد و نشان می‌دهد که ذکر این تاریخ ماه روز در این بیت یک اتفاق ساده یا یک تعبیر شاعرانه نیست، بلکه حاصل دانش و آگاهی حکیم ابوالقاسم فردوسی از تاریخ و تقویم است که در اینجا به صورت رمزی کدگذاری و تاریخ آغاز و پایان شاهنامه را به روشنی در متن شاهنامه بیان کرده است.
با این تفاوت که در این روایت این روز اسفند در تقویم یزدگردی است که با نوروز سال هجری شمسی (خورشیدی اعتدالی)‌ مطابق بوده است، ولی طبق روایت های تاریخی تاجگذاری یزدگرد سوم ساسانی در روز نوروز یزدگردی مطابق با سال یازدهم هجری بوده است و این جابه‌جایی بین دو تقویم، حاصل همان کدگذاری و نیز یک برداشت شاعرانه است که بسیار هم نیکو اتفاق افتاده است و نیز قرینه‌ای است بر روز اسفند ماهی که در تاریخ پایان شاهنامه در سال هجری قمری آمده است که تاریخ پایان شاهنامه است .
بنابراین با توجه به روشن شدن تاریخ دقیق پایان شاهنامه در روز بیست وپنجم اسفند ماه و نیز زاد روزدرست حکیم ابوالقاسم فردوسی در روز اول بهمن ماه به نظر می رسد انتخاب یکی از این دو روز به عنوان روز بزرگداشت فردوسی مناسب تر از روز بیست و پنجم اردی بهشت ماه است که هیچ مناسبتی با زندگی و سر گذشت حکیم ابوالقاسم فردوسی ندارد...
س
 
 
ایزد آناهیتا در کنار ایزد مهر، از جمله الهگان باستانی‌تری است که به علت محبوبیتش در بین ایرانیان، توانست خود را به جمع ایزدستان زرتشتی بیافزاید. او حتی در کیش جدید نیز محبوبیت خود را حفظ کرده و به مقامی ممتاز در میان ایزدان مزدیسنایی دست یافت.
محبوبیت او به حدی است که در آبان‌یشت اوستا، توصیفی کم‌نظیر از ظاهر او سروده شده است. ایزد آناهیتا به پیکر دوشیزه‌ای زیبا، برومند، بُرزمند، کمر بر میان بسته است، او دارای چهره‌ای درخشان و بسیار بلند بالا و راست‌قامت است. او دارای بازوانی سپید و زیباست که ستبری آنها همانند بازوان کتف اسبان است و آن بازوان را به زیورهای با شکوه و دیدنی آراسته است. ایزد آناهیتا گوشواره‌های زرین چهارگوشه‌ای بر گوش‌هایش آویخته است و گردن‌بندی بر گردن نازنین خویش بسته است و بر سرش تاج زرین هشت گوشه‌ای که آراسته با یکصد ستاره است، گذاشته است. تاجی که همچون چرخی با نوارهای زیور ساخته شده است؛ تاج زیبای خوش‌ساختی که چنبری از آن پیش آمده است. او برای هرچه زیباتر و با شکوه‌تر شدنش، کمربندش را محکم بر کمر بسته تا سینه‌هایش زیباتر و دلنشین‌تر به نظر آید. او همیشه شاخه‌ای برسم در دست دارد.
او جامه‌ای زرین بر تن دارد و زرین بودن جامۀ او به این سبب است که جامه‌اش از پوست سیصد ماده بَبَر دوخته شده است؛ زیرا پوست بَبَر ِماده، زیباترین پوست بوده و دارای پرزی انبوه است. اگر پوست ببر ماده به هنگام آماده شود، همچون سیم و زر بسیار درخشان به چشم می‌آید. کفش‌هایش، کفش‌هایی درخشان است که تا مچ پای او را پوشیانده است و محکم با بندهای زرین بسته شده است. او همچنین بسیار زورمند است و در بزرگی به اندازۀ تمامی آب‌هایی است که بر روی زمین روان هستند. جایگاه او بر فراز ستارگان است و همیشه از سوی اهورامزدا بر‌می‌خیزد. اهورامزدا راه او به سوی زمین را بر فراز خورشید مهیا ساخته است نه از فرود خورشید، چراکه مارها و دیگر خرفستران نتوانند به او گزندی برسانند.
او بر گردونه‌اش که چهار اسب بزرگ سفیدرنگ که همگی دارای یک نژاد هستند، نشسته و لگام بر دست، گردونه‌اش را به حرکت در می‌آورد. این چهار اسب او از جنسِ باد و باران و ابر و تگرگ هستند که همواره برای مردمان فرو می‌بارند.
ایزد آناهیتا ایزد دارندۀ هزار دریاچه و هزار رود که هریک از آنان به درازای چهل روز راه ِمرد ِچابک سوار است، او در ساحل هریک از این دریاچه‌ها، خانه‌‌هایی اشرافی و خوش ساخت با یکصد پنجرۀ درخشان و یک‌هزار ستون خوش‌تراش دارد، این خانه‌های بزرگ، شگفت‌انگیز و بسیار تجملی هستند و هر یک بر روی هزار پایه قرار دارند. او در هر کدام از این خانه‌های رویایی، بستری زیبا بر روی تختی گسترده است که بر روی هریک از آنها بالش‌هایی خوشبو قرار دارد...
س
 
 
کتاب تخت جمشيد بناها، نقش ها و نبشته ها
اثر اریش فریدریش اشمیت
 


کتاب تخت جمشید بناها, نقش ها و نبشته ها مجموعه ایی سه جلدي پرسپوليس است كه توسط انتشارات دانشگاه شيكاگو چاپ شده.
جلد اول از این مجموعه سه جلدی به فارسی ترجمه و یکی از نفیس ترین کتابهای چاپ شده در ایران می باشد که توسط انتشارات فرانکلین و امیر کبیر که کاری مشترک بود به چاپ رسید این کتاب که در تیراژ بسیار اندک و دارای تصاویر و کیفیت چاپی منحصر به فرد می باشد که این کتاب را صاحب امتیاز قرار داده است ، متاسفانه پس از پیروزی انقلاب انتشار دیگر مجلدات آن ممکن نشد.

سه جلد اصلی به زبان انگلسیی در دانشگاه شیکاگو به چاپ رسیده
جستجو در سایت
استارت آپ ها

ایده ها برای استارت آپ موجب رونق کسب و کارهای اینترنتی

آینده / استارت آپ

استارت‌آپ‌ها ادبیات بازار سرمایه را بلدند؟

استارت آپ

صدور تاییدیه دانش بنیانی شتابدهنده صدر فردا

اخبار / استارت آپ

اپلیکیشن شارژاپ

گوناگون / استارت آپ / رپرتاژ آگهی / بازتاب

جذاب‌ترین ایده‌های B2B در سال 2020

استارت آپ

۱۰ استارتاپ که بدون سرمایه به سوددهی رسیدند

استارت آپ

ایده ها و پیشنهاد برای استارت آپ در سال جدید

راهکارها و ترفند ها / استارت آپ

استارت‌آپ ایرانی؛ مرجع اول زنان افغان

استارت آپ

شروع یک کسب و کار نوپا پلتفرمی

استارت آپ

برنامه شبکه اجتماعی تیندر

گوناگون / معرفی وب سایت / استارت آپ

10 استارت آپ برتر تاکسیرانی جهان

استارت آپ

پخت پیتزاهای هیجان انگیز با هوش مصنوعی

آینده / استارت آپ

ایده‌ های استارتاپی فراموش شده‌

دورنما / بازار / استارت آپ

اپل، استارتاپ فناوری خودران Drive.ai را تصاحب کرد

استارت آپ

بررسی مهمترین چالش‌های تیم‌های استارتاپی

استارت آپ

نگرانی کاربران از هزینه تعمیر و تامین قطعات

گفت و گو / بازار / استارت آپ

مصاحبه با مدیرعامل و بنیان‌گذار استارتاپ Moz

گفت و گو / استارت آپ

آشنایی با استارت آپ های حوزه مدیریت آب

استارت آپ

راه اندازی ۷۰ استارت آپ توسط نخبگان ایرانی

استارت آپ

معرفی هشت استارت‌آپ‌ موفق ایرانی در حوزه فینتک

استارت آپ

اولین مرورگر شرعی دنیا

استارت آپ

از صفر تا پیست

استارت آپ

معرفی برترین استارتاپ‌های CES 2019

اخبار / استارت آپ

تبلیغات
درباره ما

مجله اینترنتی دیپروتد نشریه مجازی بر بستر اینترنت به مسائل آموزشی و مقالات پیرامون کسب وکار های نوپا یا استارت آپ ها و سبک زندگی است فعالیت و محتوای مطالب ارائه شده در سایت همه بیشتر در حوزه مدیریت، کارآفرینی ، روانشناسی ،اقتصادی و فناوری اطلاعات است نام اصلی دیپروتد "ریشه های عمیق " با مجوز رسمی از هیات نظارت برمطبوعات مشغول به فعالیت است

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید