خوانش و شرح شاهنامه
سلسله جلسات"خوانش و شرح شاهنامه" توسط علیرضا رجبعلیزاده کاشانی جمعه ها از ساعت مجموعه ساربوک کاشان
در دهه‌ی ۱۹۵۰ مؤسسه‌ی خاورشناسی فرهنگستان علوم اتحاد جماهیر شوروی عده‌ای از دانشمندان را به سرپرستی "ی. ا. برتلس" ، و پس از وفات وی در ۱۹۵۷، به سرپرستی عبدالحسین نوشین، به تهیه‌ متنی علمی از شاهنامه گماشت که طی یازده سال میان سالهای ۱۹۶۰و۱۹۷۰ در نُه جلد در مسکو انتشار یافت. این چاپ بر خلاف چاپهای گذشته بر اساس چند نسخه‌ی مشخص قرار دارد و از چند جهت از چاپ‌های گذشته برتر است. یکی از آن جهت که در آن نخستین بار نسخه‌ی ۶۷۵لندن که یکی از بهترین نسخه‌های موجود شاهنامه است و تا سال ۱۹۷۷ که نسخه‌ی فلورانس توسط دانشمند ایتالیایی "آنجلو پیه‌مونتزه" کشف شد کهن‌ترین نسخه‌ی شاهنامه بشمار میرفت مورد استفاده قرار گرفته. دیگر از آن رو که نسخه بدلها در پاورقی ضبط شده. سوم آنکه ترجمه‌ی کهن شاهنامه به عربی که توسط بُنداری اصفهانی میان سالهای ۶۱۵و۶۲۴ انجام یافته مورد توجه قرار گرفته است. اما از طرفی عدّه‌ی نسخی که مصححان این چاپ اختیار نموده بودند بسیار محدود و در آغاز بجز نسخه‌ی لندن منحصر به سه نسخه بود که هر سه در اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت، وگرچه از جلد چهارم ببعد دستنویس ۷۹۶ قاهره نیز به کار گرفته شد، باز عدّه‌ی نسخ هم‌چنان محدود ماند. از این گذشته از مقدمه‌ی جلد اول پیداست که مصححان از برخی معایب کارهای گروهی بر کنار نمانده‌اند و نیز در آغاز در اختیار میان دو روش "انتخاب اقدم" و "ترجیح اصّح" دچار تردید شده، و هر چند از جلد سوم مصححان عموماً به انتخاب اقدم گرائیده و در یک‌دست کردن روش خود کوشیده‌اند، باز برخی عوارض کارهای گروهی بجا مانده است. در اینگونه کارها با آنکه مصححان از مزایای مشورت و تبادل نظر برخوردارند غالباً به علّت تفاوت سلیقه‌ی افراد، بکار بستن روش واحد و مداومی در تصحیح دشوار میشود. هم‌چنین در تصحیحاتی که بنای آن بر تقسیم کار میان دانشمندان متعدد است احاطه و تبحّری که در نتیجه‌ی ممارست در اثری برای یک تن طی سالیان دراز حاصل میشود کمتر مشهود است. نواقص چاپ مسکو، با مزایای آشکارش، از نظر مصححان منصف دور نماند، و در نتیجه پیش از پایان چاپ مجلدات آن آقایان رستم علی‌یف و محمد عثمانوف که در تصحیح چاپ مسکو شرکت داشتند به منظور رفع نواقص این چاپ و بدست دادن متن درست‌تری، طبع تازه‌ای از شاهنامه را با کمک کتابخانه‌ی پهلوی آغاز کردند. جلد اول در سال ۱۹۷۱ و جلد دوم به اهتمام رستم علی یف و احمد طباطبائی دو سال بعد منتشر شد و پس از آن متروک ماند. در طبع این دو جلد مصححان عدّه‌ی نسخ را به هشت رساندند که البته شامل همه‌ی دستنویسهای سودمند شاهنامه نیست و بخصوص جای نسخه‌ی فلورانس در میان آنها خالی است...
 
 
ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه که در سال هجری ( میلادی) تألیف کرده است، آنجا که درباره ی جشن های ایرانی سخن می گوید، از جشنی نام می برد که در روز اسفندارمذ در ماه اسفندارمذ، یعنی در پنجم اسفند برگزار می شد.
او می نویسد :
 اسفندارمذماه الیوم الخامس منه و هو روز اسفندارمذ عید لاتّفاق الاسمین و معناه العقل و الحلم و اسفندارمذ هوالموکّل بالارض و الموکّل بالمرأه الصالحه العفیفه الفاعله للخیر و المحبّته لزوجها، و کان فیما مضی هذا الشهر و هذا الیوم خاصّه عید النساء و کان الرجال یجودون علیهنّ و قد بقی هذالرسم باصفهان و الریّ و سائر بلدان فهله و یسمی بالفارسیّه مژدکیران ...»
(اسفندارمذماه. روز پنجم آن روز اسفندارمذ است و آن جشن همخوانی دونام ماه و روز است. معنی اسفندارمذ خرد و بردباری است و اسفندارمذ فرشته ی نگهبان بر زمین است و فرشته ی نگهبان بر زنان درستکار و پاکدامن و نیکوکار و شوهردوست. در گذشته این ماه و این روز بویژه جشن زنان بود و چنین بود که مردان به زنان بخشش می کردند و این آیین هنوز در اصفهان و ری و دیگر شهرهای پهله برجای است و آن را به فارسی مژدگیران در دو دستنویس دیگر کتاب مردگیران می نامند.)
بیرونی درباره ی این جشن در کتاب التّفهیم نوشته ی سال هجری ( میلادی) نیز سخن گفته است و اسفندارمذ پنجم روز است از اسفندارمذماه. و پارسیان او را مردگیران خوانند. زیراک زنان به شوهران اقتراح ها = درخواست ها کردندی و آرزوی های خواستندی از مردان.»
بیرونی همچنین در کتاب قانون مسعودی نوشته ی سال هجری ( میلادی) یکبار دیگر از این جشن نام می برد و می نویسد و اما الیوم الخامس من اسفندارمذماه فاسمه اسم الملک الموکّل بالارض و بالنساء العفیفات، و قد کان فیما مضی عید اللنساء خاصه، و یسمی مردکیران ای باقتراحاتهن.»
(و اما روز پنجم از ماه اسنفدارمذ، نام آن نام فرشته ی نگهبان بر زمین و بر زنان پاکدامن است، و آن در گذشته بویژه جشن زنان بود و آن را مردگیران نامیدند، چون زنان از مردان آرزوها خواستند.)
پس از بیرونی، گردیزی نیز در کتاب زین الأخبار نوشته شده در سال های تا هجری ( تا میلادی) از این جشن یاد کرده و نوشته است این روز پنجم اسفندارمذ باشد و این هم نام فرشته است که بر زمین موکل است و بر زنان پاکیزه ی مستوره. و اندر روزگار پیشین این عید خاصه مر زنان را بودی. و این روز را مردگیران گفتندی، که به مراد خویش مرد گرفتندی.»
در نگاه نخستین، پاسخ به این پرسش که آرزوهای زنان در آن جشن و نام درست آن جشن چه بود، آسان می نماید. چون در گزارش نخستین سخن از زنان درستکار و پاکدامن و نیکوکار و شوهردوست است و در گزارش دوم سخن از شوهران است و در دو گزارش دیگر نیز سخن از زنان پاکدامن و زنان پاکیزه ی مستوره است و همه ی این توصیف ها رهنمون بر این هستند که در اینجا عموم زنان منظور نیستند، بلکه زنان شوهرداری که چون همه ی سال شوهر را از خود خرسند و خشنود داشته و در خانه داری و پاکدامنی و روی پوشاندن از مردان بیگانه دست از پا خطا نکرده بودند، به پاداش آن در روز پنجم اسفند از شوهر برای خود درخواست کفش و جامه ای نو می کردند و یا از او می خواستند که
کاسه و کوزه ی آبخوری را که بارها شکسته و بند خورده بود، دیگر دور بیاندازند و کاسه و کوزه ی نویی بخرند.
با این برداشت، پس نام درست این جشن نیز باید مزدگیران بوده باشد. همچنین آمدن گونه ی مژد که گویشی از مزد است، در دستنویسی از نیمه ی دوم سده ی یازدهم هجری که دیگر کاربرد مژد چندان محتمل نمی نماید، می تواند رهنمون بر کاررفت مژد در دستنویس های کهن باشد و تأیید بر اینکه در کتابت مرد یک نقطه از قلم افتاده است.
ولی موضوع به این سادگی نیست :
 از سه دستنویسی که اساس تصحیح کتاب التّفهیم بوده، نویسش مژدگیران تنها در دستنویس مورخ هجری آمده است و دو دستنویس دیگر، یکی مورخ هجری و دیگری بی تاریخ و محتملا از نیمه ی دوم یازدهم هجری مردگیران دارند.
همچنین در التّفهیم و قانون مسعودی و زین الأخبار مردگیران آمده است.
شادروان همایی مصحح التّفهیم در پی نویس کتاب به گونه ی مژدگیران در آثارالباقیه اشاره کرده است و این توضیح او روشن می کند که در دستنویس التّفهیم حتما مردگیران بوده و نیز اگر این نام در نگارش عربی کتاب التّفهیم که همائی در چاپ دوم کتاب در دست داشته بوده، صورت دیگری می داشت لابد مصحح از آن یاد می کرد.
 جمله ی پایان گزارش گردیزی که می نویسد: و این روز را مردگیران گفتندی که زنان به مراد خود مرد گرفتندی»، نه تنها تأییدی بر درستی مردگیران دارد، بلکه می توان آن را حمل بر آزادی زنان در این روز در معاشرت با مردان و یا دست کم اشاره ای به رسم همسرگزینی دختران در این روز گرفت (ما پایین تر دوباره به این مطلب بازمی گردیم).
س
 از جمله ی پایان گزارش گردیزی که بگذریم، دیگر اشارات گردیزی و بیرونی درباره ی درستکاری و پاکدامنی و نیکوکاری و شوهردوستی و
پاکیزگی و پوشیدگی زنان، همانگونه که در بالا گفته شد، همه گونه ی مزدگیران را توجیه می کنند و نه مردگیران را.
از اینرو در واقع جای شگفتی است که کاتبان جز در یک مورد مردگیران را به مزدگیران تغییر نداده اند. به سخن دیگر، اگر در اصل مزدگیران نوشته شده بود، بسیار بعید می نمود که با این توصیفی که در این گزارش ها از زنان شده است، پنج یا شش کاتب در چهار اثر مزدگیران را به سهو یا به عمد مردگیران بنویسند و تنها یک کاتب در یک اثر مژدگیران»
 گونه ی مژدگیران که یکبار بکار رفته است، می تواند کوتاه شده ی مژده گیران نیز باشد. ولی از سوی دیگر، مژده را می توان به معنی مزد نیز گرفت.
در جستجو ی جای پای دیگری از این جشن به روایات دیگری نیز برمی خوریم که نظر ما را در بالا کمابیش تأیید می کنند :
نظامی گنجه ای در شرف نامه (سروده پس از سال هجری میلادی)، پس از شرحی که درباره ی ویران گشتن آتشکده ها و کشته شدن هیربدان بدست اسکندر می آورد، سپس می نویسد که یکی دیگر از آیین های بد مجوس که اسکندر برانداخت آیین زیر بود :
دگر آفت آن بود کاتش پرست همه ساله با نوعروسان نشست
به نوروز جمشید و جشن سده که نو گشتی آیین آتشکده
ز هر سو عروسان نادیده شوی ز خانه برون تاختندی به کوی
رخ آراسته، دست ها در نگار به شادی دویدندی از هر کنار
مغانه می لعل برداشته به یاد مغان گردن افراشته
ز برزین ِدهقان و افسون ِزند برآورده دودی به چرخ بلند
همه کارشان شوخی و دلبری گه افسانه گویی، گه افسونگری
جز افسون چراغی نیفروختند جز افسانه چیزی نیاموختند
فروهشته گیسو شکن در شکن یکی پایکوب و یکی دستزن
چو سروسهی دسته ی گل بدست سهی سرو زیبا بود گل پرست!
سر سال کز گنبد تیزرو شمار جهان را شدی روز نو
یکی روزشان بودی از کوی و کاخ به کام دل خویش میدان فراخ
جدا هر یکی بزمی آراستی وز آنجا بسی فتنه برخاستی
چو یک رشته شد عقد شاهنشهی شد از فتنه بازار عالم تهی
به یک تاجور تخت باشد بلند چو افزون شود ملک یابد گزند
یکی تاجور بهتر از صد بود که باران چو بسیار شد بد بود
چنان داد فرمان شه نیک رای که رسم مغان کس نیارد بجای
گرامی عروسان پوشیده روی به مادر نمایند رخ یا به شوی
اگر از زهرپاشی های نظامی چشم پوشی کنیم، به پیروی از گزارش او زنان در آغاز سال خود را می آراستند و یک روز در کوچه ها راه می افتادند و به پایکوبی و افسانه گویی و شادی می پرداختند. اینکه نظامی در آغاز با مبالغه و زخم زبان و تهمت می گوید که کار آتش پرست سراسر سال نشستن با دختران بود»، شاید اشاره ای بدین باشد که در پایان آن روز که زنان از آزادی برخوردار بودند، رفتن به آتشکده برای توبه از گناهان کرده یا ناکرده نیز جزو برنامه ی این جشن بود.
نظامی برای این جشن بهاری نامی نمی برد، ولی اینکه او این جشن را ویژه ی عروسان نادیده شوی»، یعنی دختران شوهرنکرده دانسته است، همان نام مردگیران را به ذهن می آورد.
و اما خواست او از موضوع بیت های تا چیست ؟ چرا نظامی ناگهان در گزارش این جشن به این مطلب پرداخته است که برای یک کشور یک تاجور بس است و سپس دوباره و در پایان، سخن را به عروسان پوشیده روی که باید رخ خود را یا به مادر نشان بدهند یا به شوی»
کشانده است ؟ ارتباط این دو موضوع در چیست ؟
به یک گمان مقصود نظامی اینست که در آن روز زنان کوی و بازار را از نظم و قانون هرروزه می انداختند و در واقع زنان در آن روز حاکم بر شهر بودند، یعنی رسمی کمابیش مانند رسم کوسه برنشین و میر نوروزی.
جای دیگری که جای پایی از این جشن بهاری زنان می یابیم در شاهنامه است. در این کتاب در آغاز داستان بیژن و منیژه پس از آنکه گرگین برای بیژن از جشن دختران بزرگان توران سخن می گوید و بیژن را بدان جایگاه می کشاند و میان منیژه و بیژن دیدار می افتد، از زبان منیژه به بیژن می شنویم که دختران بزرگان هر ساله در نوبهار در آن جایگاه جشن می گیرند :
که من سالیان تا بدین مرغزار همی جشن سازم به هر نوبهار
چنانکه خوانندگان می دانند، منیژه، بیژن را به چادر خود می برد و با هم به آمیزش و کامرانی می پردازند. در این داستان سخنی از نام آن جشن نیامده است و رفتار آزاد منیژه را هم می توان حکایتی جدا از موضوع سخن ما دانست. ولی در اینجا نیز دست کم تا این اندازه مسلم است که دختران در هر نوبهار جشن می گرفتند و به کام دل شادی می کردند.
س
 
 
در شاهنامه در سرگذشت بهرام چوبین در ترکستان نیز از یک جشن ِبهاریِ ِزنان که هرساله برگزار می شد گزارش شده است.اگرچه جای این جشن در ترکستان و شرکت کنندگان در آن دختران بزرگان ترک اند، ولی این موضوع در واقع چیزی جز نسبت دادن رسوم ایرانی هنگام روایت سازی به سرزمین های دیگر نیست.
شاید در متون فارسی و ایرانی نمونه های دیگری نیز در ارتباط با این جشن باشد .
در پایان می پردازم به مقایسه های میان این رسم ایرانی با رسمی کمابیش همسان در میان برخی از کشورها مسیحی غرب.
از دیرباز برخی همانندی ها میان آیین های نوروزی و پیش نوروزی با آیین های عید پاک یا عید قیام مسیح ( ) و رسم های پیش از آن نظر پژوهندگان را به خود جلب کرده است. از آن جمله است دادن تخم مرغ رنگ کرده، افروختن آتش برای راندن زمستان و دیو سرما، مانند رسم آتش افروختن در جشن چهارشنبه سوری، راه انداختن هیاهو با کوبیدن طبل و زدن اشیایی به یکدیگر برای راندن ارواح خبیث، مانند رسم قاشق زنی در ایران و یا پاشیدن آب به یکدیگر، مانند آنچه در جشن آبریزگان در ایران مرسوم بود.
یکی از جشن های پیش از عید پاک جشنی است که در آلمان آن را یعنی روز پیش از آغاز ایام روزه»( )
می نامند و در جزو مراسم آن راه انداختن کارناوال در برخی جاها و در برخی از کشورهای مسیحی غرب است. این جشن در گذشته مراسم بسیاری داشت که همه ی آنها برجای نمانده است. از جمله یکی نیز ریشخند کردن دوشیزگان خانه مانده بود، یعنی در واقع تشویق دخترانی که زمان شوهر کردن آنها رسیده یا گذشته بود به گزیدن همسر.
در این جشن دختران و عموما زنان در معاشرت خود با مردان از آزادی بسیاری برخوردارند تا آنجا که در زبان مردم این جشن را به نام زنان می نامند و برای خود تاریخچه ای جدا دارد. آخرین روز این جشن سه شنبه است. روز پیش از آن را یا دوشنبه ی گل سرخ»( ) روز به راه اندختن کارناوال و روز پس از آن را یا می نامند که در واقع روز کلیسا و توبه از گناهان است و وجه تسمیه ی آن چنین است که در این روز با خاکستر ِتبرک یافته بر پیشانی مومنان صلیب می کشیدند.
همچنانکه جشن های ایرانی با آیین های پیش از اسلام در ایران ارتباط دارند، این جشن ها در غرب مسیحی نیز بازمانده های آیین های پیش از مسیحیت اند که با مسیحیت کمابیش پیوند خورده اند.
از سوی دیگر، اگر همسانی هایی را که میان آیین های ایرانی و غرب مسیحی هست، به دلیل کثرت آنها همه را حمل بر اتفاق نکنیم، باید ریشه ی آنها را در زمان های بسیار کهن زندگی مشترک این اقوام جستجو کرد.
ولی اگر همه ی این همانندی ها را اتفاقی هم بگیریم، باز وجود این آیین های همسان در غرب مسیحی مثالی است در تایید آنچه درباره ی چگونگی جشن زنان در ایران گفته شد.
از آنچه رفت می توان چنین نتیجه گرفت که در ایران کهن، یک جشن بهاری زنان بوده که در آن روز زنان از آزادی بیشتری برخوردار بودند و بویژه دختران دم بخت به همسرگزینی تشویق می شدند و از این رو این جشن را مردگیران می نامیدند.
سپس تر با نفوذ بیشتر مذهب این جشن نخست تغییر ماهیت داده و جشن زنان شوهردار شده و این دسته زنان در آن روز از شوهران خود به پاس یکسال پارسایی و خانه داری و شوهردوستی مزد می گرفتند، تا اینکه همین نیز رفته رفته فراموش شده است.
روز این جشن پنجم اسفند بود. پر بیراه نیست اگر بانوان روشنفکر ایرانی دست کم، کنگره ها و جلسات ویژه ی مسایل زنان را در این روز برگزار کنند تا یاد آن جشن دوباره زنده گردد...
س
نقد تطبیقی ادیان و اساطیر در شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی و منطق الطیر"

دکتر حمیرا زمردی

چاپ نخست: ۱۳۸۲
چاپ دوم: ۱۳۸۵

تهران: انتشارات زوار

این کتاب تحقیقی است نقد گونه برای یافتن پیوند و تطبیق عناصر اساطیری در سه متن شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی و منطق الطیر عطار كه به عنوان مهم‏ترین متون منظوم داستانی تا سده ششم به شمار می‏ آیند.
نویسنده در مقدمه، نظریات و اصول مربوط به اسطوره شناسی را مطرح نموده است. سپس در بخش اول طی نه فصل به شناسایی آیین و اندیشه های اساطیری ادیان، مطالب سه متن یاد شده را درباره آسمان و زمین، خورشید، ماه، عناصر اربعه، نبات، حیوان و انسان، پرداخته است. وی نقش موجودات، قدرتها و تاثیر فرا طبیعی آنها را در شكل‏ گیری اساطیر مطالعه كرده است.
نویسنده در بخش سوم ضمن مقایسه سه متن مذكور با مقولات اساطیری، مشتركات و تمایزات آنها را بیان نموده است.
در بخش نهایی جنبه های اجتماعی اسطوره و رابطه آن با موضوعاتی مانند پیدایش تمدن ها، طبقات، زن، آیین ها و مراسم تحلیل شده است.


جستجو در سایت
استارت آپ ها

ایده ها برای استارت آپ موجب رونق کسب و کارهای اینترنتی

آینده / استارت آپ

استارت‌آپ‌ها ادبیات بازار سرمایه را بلدند؟

استارت آپ

صدور تاییدیه دانش بنیانی شتابدهنده صدر فردا

اخبار / استارت آپ

اپلیکیشن شارژاپ

گوناگون / استارت آپ / رپرتاژ آگهی / بازتاب

جذاب‌ترین ایده‌های B2B در سال 2020

استارت آپ

۱۰ استارتاپ که بدون سرمایه به سوددهی رسیدند

استارت آپ

ایده ها و پیشنهاد برای استارت آپ در سال جدید

راهکارها و ترفند ها / استارت آپ

استارت‌آپ ایرانی؛ مرجع اول زنان افغان

استارت آپ

شروع یک کسب و کار نوپا پلتفرمی

استارت آپ

برنامه شبکه اجتماعی تیندر

گوناگون / معرفی وب سایت / استارت آپ

10 استارت آپ برتر تاکسیرانی جهان

استارت آپ

پخت پیتزاهای هیجان انگیز با هوش مصنوعی

آینده / استارت آپ

ایده‌ های استارتاپی فراموش شده‌

دورنما / بازار / استارت آپ

اپل، استارتاپ فناوری خودران Drive.ai را تصاحب کرد

استارت آپ

بررسی مهمترین چالش‌های تیم‌های استارتاپی

استارت آپ

نگرانی کاربران از هزینه تعمیر و تامین قطعات

گفت و گو / بازار / استارت آپ

مصاحبه با مدیرعامل و بنیان‌گذار استارتاپ Moz

گفت و گو / استارت آپ

آشنایی با استارت آپ های حوزه مدیریت آب

استارت آپ

راه اندازی ۷۰ استارت آپ توسط نخبگان ایرانی

استارت آپ

معرفی هشت استارت‌آپ‌ موفق ایرانی در حوزه فینتک

استارت آپ

اولین مرورگر شرعی دنیا

استارت آپ

از صفر تا پیست

استارت آپ

معرفی برترین استارتاپ‌های CES 2019

اخبار / استارت آپ

تبلیغات
درباره ما

مجله اینترنتی دیپروتد نشریه مجازی بر بستر اینترنت به مسائل آموزشی و مقالات پیرامون کسب وکار های نوپا یا استارت آپ ها و سبک زندگی است فعالیت و محتوای مطالب ارائه شده در سایت همه بیشتر در حوزه مدیریت، کارآفرینی ، روانشناسی ،اقتصادی و فناوری اطلاعات است نام اصلی دیپروتد "ریشه های عمیق " با مجوز رسمی از هیات نظارت برمطبوعات مشغول به فعالیت است

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید